چشمانت
دو زنِ مست، دو جادو ، دو جَدل ، چشما نت
دو شبِ سرد، دو بُن بست، دو حَل، چشما نت
دفتر شعرِ خدا ، معنی گُنگ خلقت
قصة راز ِ ابد ، رمز ِ ازل ، چشما نت
لحظة قهر بود ، خانة خشم عالم
لحظة لطف بود ، عشقمحل ، چشما نت
دو رهایی ، دو ا سارت ، دو تناقض، دو قبول
به ستم گری به الفت، دو مَثَل چشمانت
دو پرنده دو صمیمی، دوسپیده ، دو مبارک
دو غم تازه، دوشاعر ، دو غزل ، چشمانت
دو چمن ، دو دسته سوسن، دو دَ من ، دو دامن آواز
دو وطن، دو زنده گانی ، دو اجل ، چشمانت
تُف
تف به این زنده گی بی مزة بی مفهوم
تف به این روز و شب تلخ و سیاه و موهوم
تف به این زنده گی ِ هر قد مش ، صد وسواس
تف به این ضابطه ها ، قاعده های مرسوم
تف به من ـ این غمِ همواره ، سر ِ آواره ـ
تف به من ـ این همه شب، سوختنِ نا معلوم
تف به این مردم و جمعیتِ بی الفتِ شان
تف به این خلوتِ از نور و نوازش محروم
تف به این حنجرة رفته زیاد ِ فریاد
تف به این پنجرة سرد و عبوس و مسموم
تف به تو ـ آن به ستم آن به جدایی مجبور ـ
تف به من این به تسلی به تحمل ، محکوم